۱۳۹۷ فروردین ۱۶, پنجشنبه

مجاهد شهید فیروز رحیمیان


مشخصات مجاهد شهید فیروز رحیمیان
محل تولد: رامسر
تحصيل: لیسانس مدیریت
سن: 25
محل شهادت: لاهیجان
زمان شهادت: 1360

زندگینامه مجاهد شهید فیروز رحیمیان 

فیروز رحیمیان یکی ازسمبلهای وفا به پیمان از رامسر
فیروز رحیمیان در سال 1335 در شهررامسر بدنیا آمد مقطع ابتدایی تا دیپلم را دررامسرگذرانید و در سال 53 در رشته مدیریت وارد دانشگاه شد. در دانشگاه با افکار سیاسی آشنا شد و به مبارزه با دیکتاتوری شاه پرداخت. 
در تظاهرات سال 57 بسیار فعال بود و درشناساندن بسیاری از جوانان با مفهوم آزادی و تلاش برای احقاق آن تلاش زیادی نمود. پس از انقلاب به جنبش ملی مجاهدین پیوست و مبارزه خود با رژیم را به شکل جدی ارتقاء داد. فیروزهرجا که مسؤلیت قبول می‌کرد محیط تحت مسؤلیت خود را با فعالیتهای پیگیر، منظم، انقلابی، به‌لحاظ سطح فعالیتهای سیاسی و افشاگرانه بسیاربالا می برد و در سال 59 به شهسوارمنتقل شد و مسئول تشکیلات مجاهدین در آنجا شد. 
ورود او به شهسوار، تحول کیفی درفعالیتهای مجاهدین، علیه رژیم ایجاد کرد. بعد از 30خرداد 60به لاهیجان و سپس به لنگرود رفت ومسئولیت حفاظت از یکی ازمسئولین تشکیلات گیلان، مجاهد شهید رضا ماهبان را به‌عهده گرفت. درشهرلنگرود درحمله به پایگاه آنها به همراه رضا ماهبان و یک مجاهد دیگر دستگیرشد.  فیروزمی گوید: حوالی ساعت 4 صبح که من شیفت پایگاه بودم سروصدایی اطراف خانه ای که اجاره کرده بودیم شنیدم، کمی ازدیواربالا کشیدم که ببینم بیرون چه خبراست، پس از مدتی حرکاتی سایه‌وار، از 50متری می‌دیدم، دقت کردم دیدم که در قسمت دیگرهم این تحرکات وجود دارد متوجه شدم که دارند پایگاه را محاصره می‌کنند. به سرعت به داخل آمدم و فیروزرا خبرکردم او هم فوراً آمد ودیدیم که حلقه محاصره تنگ‌تر می‌شود، وقتی قطعی شد که هدف ما هستیم، تلاش کردم که رضا را که مسؤلیت حفاظتش را سازمان به من سپرده بود ازگوشه ضلع جنوبی خانه، به بیرون فراری دهم، اما ازهرطرف نگاه کردم دیدم که پایگاه کاملاً محاصره شده است و به این ترتیب به‌دلیل نزدیکی پایگاه به خانه‌ها ی مجاورنتوانستیم درگیرشویم و دستگیرشدیم. فیروزگفت که مرا توانستند شناسایی کنند اما تمام تلاشم این بود که رضا شناسایی نشود، رضا اهل مشهد، ریز نقش و زندانی سیاسی زمان شاه بود. من فیروز و فرمانده والامقام، رضا ماهبان را در زندان سپاه لاهیجان دیدم، فیروز ورضا بسیار شکنجه شده بودند. به‌دلیل این‌که غیر بومی بودند کسی آنها را نمی‌شناخت اما مجاهد شهید علاء کوشالی که تازه دستگیر شده بود فیروزو رضا را می‌شناخت. به‌رغم این‌که دستگیری آنها بسیار باعث ناراحتی ما بود، اما حضورآنها دربند انگیزه نبرد با دشمن را درما بسیار بیشترمی کرد چون این دو، پمپاژ انگیزه به دیگرزندانیان درمبارزه بی‌امان با رژیم بودند. 
سرانجام درآبان 60، این دوسردارپاکبازکه تمام سرمایه، دانش و توانمندیهای خود را وقف مبارزه بی امان با رژیم خمینی کرده بودند تیرباران شده وجاودانه شدند. دراین دوران قیام پیمان می‌بندیم، تمام توان وظرفیت خودمان را دراحیای خون این پهلوانان آزادی مردم ایران به‌کارببریم وثمره خون این شاهدان سرفرازرا، با اهدای آزادی میهن درزنجیربه مردم ستمدیده ایران نشان دهیم. برما است که جلادان وآدمکشان خمینی را به دادگاه بین‌المللی بکشانیم تا پاسخگوی جنایات بی‌ شمارخود باشند. .

مریم رجوی: بله، چنان‌که مسعود، درباره این شهیدان گفته‌ است:‌ این خونهای پاک، جوشیدن آغاز خواهد کرد... و خمینی نخواهد توانست این شعله را خاموش کند... 

با ما در کانال تلگرام پیشتازان راه آزادی ایران همراه باشید
https://t.me/shahidanAzadai96