مشخصات مجاهد شهید علی اصغر عمادی چاشمی
محل تولد: قائمشهر
شهيدان سرافراز اشرف
سن: 56
تحصیلات: تکنسين برق
محل شهادت: اشرف
تاریخ شهادت: 1392
سابقه زندان: یک سال در رژیم خمینی
”ارزش انسان امروز به جنگ و مبارزه برای آزادی است ”.
از آخرین نوشتههای مجاهد خلق سید علی اصغر عمادی.
در جریان انقلاب ضدسلطنتی اصغر از فعالترین جوانان قائمشهر بود. در همین راستا بود که با مجاهدین آشنا شد. با اینکه تکنسین برق صنعتی و دارای شغل بود، اما زندگی و رفاه فردی علی اصغر را قانع نمیکرد. چرا که مردم محروم را میدید که چگونه برای کمترین خواستههایشان سرکوب میشوند. از اینرو آرمان آزادی، اصغر را به مجاهدین در مازندران رهنمون کرد. بهخاطر رویارویی با عوامل استبداد مطلقه فقیه، علی اصغر در سال60 دستگیر شد و تا پایان همان سال در شکنجهگاههای سمنان و قائمشهر محبوس بود. اما اصغر کسی نبود که با شکنجه و زندان تسلیم شود و دست از آرمان خود بردارد. بنابراین پس از آزادی از زندان هستهٴ مقاومت تشکیل داد و به فعالیتهای تبلیغی در راستای خطوط و سیاستهای سازمان دست زد.
با تشکیل ارتش آزادیبخش ملی، اصغر عزم خود را برای پیوستن به آن جزم کرد و با تلاشهای پیگیر موفق شد در سال 1367 خود را به صفوف رزمندگان شهر اشرف برساند. اصغر بهدلیل تخصصی که در برق داشت، سالها از مسؤلان برق اشرف بود و در سختترین شرایط و محاصره 10 ساله اشرف، به بهترین صورت و ابتکارات و خلاقیتهای خود و سایر یارانش برق اشرف را تأمین کرد.
روحیه فعال و بشاش اصغر و تواضع و افتادگیش، از او الگوی رزمندهای تمامعیار و هر لحظه حاضر به جنگ ارائه میداد.
اصغر با عبور از انقلاب ایدئولوژیک مجاهدین، در مبارزه با رژیم آخوندی بسا مستحکمتر شد. او که به خوبی از منشأ تغییر انقلابی خود آگاه بود، آن را در نوشتههایش نیز بارز میکرد، از جمله در نوشتهای به تاریخ 28آبان 91 مینویسد:
«هیهات مناالذله من به خود نامدم اینجا که به خود باز روم. روزیکه خود را یافتم یتیم و درمانده و بیپرو بال بودم، خداوند به من رهبری شایسته مسعود و مریم را داد و مرا به سبب آنها عزت و کرامت بخشید. ... گم گشته و سرگردان بودیم این مسعود بود که به ما راه را نشان داد و این انقلاب خواهر مریم بود که ما را بالا و بالاتر برد و به مقام انسان رساند.
هیهات، هیهات، هرگز دست از چنین رهبری شایسته برنخواهم داشت…».
حرکت به سمت آزادی و حاکمیت مردم نیاز به انقلابیونی دارد که با آگاهی عمیق و چشمانی باز حرکت کنند و پیش بروند. اصغر در تعریف نقشهٴ مسیری که مجاهدین سالانه ترسیم میکنند مینویسد:
«نقشه مسیر یعنی مقاومت و جنگ صد برابر و هزار برابر برای سرنگونی رژیم پلید آخوندی. ” تالله لأکیدن أصنامکم“ به خدا هر روز بر این تصمیم پای میفشارم و آن را صیقل میدهم و در افقی نزدیک، سرنگونی آخوندهای حاکم بر ایران را ماده میبینم. هرگز خون ما از خون هزاران رزمنده آزادی رنگینتر نبود. اگر هستیم از برای جنگ برای آزادی است. امروز مأموریت و نقشه مسیر من ادامه راه حضرت علی و امام حسین (ع) همان جنگ با بیعدالتی و برای آزادی است.»
مرداد 91.
یکماه قبل از شهادتش نیز اصغر نوشت:
«با ایمان راسخ به وارد شدن به دوران سرنگونی رژیم، معتقدم که هر آنچه در لیبرتی و اشرف میگذرد، همهاش فتح مبین است و بهسرنگونی میانجامد».
مجاهد خلق سید علی اصغر عمادی چاشمی در جنگ با دیکتاتوری قرونوسطایی آخوندی و برای آزادی و حاکمیت مردم ایران، در روز دهم شهریور در اشرف به دست دژخیمان و مزدوران خامنهای و مالکی بهشهادت رسید و بر عهد خونین خود با آزادی تا آخرین نفس پا برجا ماند و پرچمش را به دست نسل پس از خود و فرزندانش داد. شاهد این مدعا سخنان فرزندش در مراسم بزرگداشت 52قهرمان حماسه اشرف است که با شرکت برجستهترین شخصیتهای آمریکایی در واشینگتن برپا شد.
امیرمسعود عمادی فرزند مجاهد شهید علی اصغر عمادی در مورد پدرش در کنفرانس گرامیداشت شهیدان قتلعام اشرف در واشینگتن در (23شهریور92) گفت:
«… مرگ پدر من بیهوده و باطل نبود. این یک قول خیانت شده بود که موجب مرگ او شد. مسئولیت من این است که مطمئن شوم شما و همه کسانی که آنجا در کنار شما هستند از حفاظت برخوردار خواهند شد و در این راه تمام تلاشم را خواهم نمود.
ایستادگی و ایمان راسخ شما برای ما الهامبخش است. و به همین خاطر هم آخوندهای حاکم از شما وحشت دارند.
ما به رهبری شما برای تغییر رژیم در ایران افتخار میکنیم.
و نسبت به فداکاریهای شما سر تعظیم فرود میآوریم.
خطاب به دولت آمریکا میگویم: پدر من به شما اعتماد کرد. او بهخاطر شما تسلیحات خود را تحویل داد. و شما او را بیحفاظ کردید.
چند روز قبل از آغاز جنگ اول خلیج فارس در سال 1991 او برای تأمین امنیت و سلامتی من مرا به آمریکا فرستاد. و در روز 10شهریور مرا در حمایت از آرمان آزادی و با شجاعت ترک کرد، یعنی همان ارزشهایی که شما مدعی آنها هستید. ولی وقتی شما او را ترک کردید، امنیت و حفاظت او را تأمین نکردید. شما او را بهخاطر حفظ شرافت خودتان ترک نکردید. شما میدانستید که مالکی آلت دست رژیم ایران است، رژیمی که پدرم را وادار به جلای وطن کرده بود. و شما میدانستید که مالکی گرگهای خود را به سمت پدرم و یارانش سرازیر خواهد کرد.
خطاب به هممیهنانم در ایران از جمله خویشاوندانم که در خیابانها اعتراض کردند و بهخاطر اینکه بخشی از جنبشی هستند که پدرم در حمایت از آن جانفشانی کرد، یعنی سازمان مجاهدین خلق ایران، زندانی شدهاند میگویم: ما برای ترسیم آینده میجنگیم. شک ندارم که دست در دست هم خواهیم توانست تغییر سازندهیی را که در پی آن هستیم ایجاد کنیم».
با ما در کانال تلگرام پیشتازان راه آزادی ایران همراه باشید