مشخصات مجاهد شهید موسی رضایی
محل تولد: رودسر
تحصيل: دیپلم
سن: 37
محل شهادت: ایلام
زمان شهادت: 1379
در قلهٌ تهاجم و ايثار نگاهي به زندگينامه مجاهد شهيد موسي رضايي
مجاهد شهيدموسي رضايي درسال 1342 در يكي از روستاهاي كوهستاني رودسر متولد شد و دوران طفوليت خود را در همان روستا گذراند. او چند سال بعد براي ادامه تحصيل راهي شهر شد. اين ايام كه مصادف با اوجگيري انقلاب ضد سلطنتي است موسي به عنوان نوجواني پرشور به تظاهرات اعتراضي و راهپيماييهاي مردمي عليه شاه خائن ميپيوندد. در يكي از همين تظاهرات است كه موسي براي اولين بار با آرم سازمان مجاهدين آشنا ميشود.ازآن پس او به اتفاق چندتن از دوستانش به فعاليت براي سازمان ميپردازد و پس از پيروزي انقلاب نيز در كانون جوانان مسلمان رودسر كه توسط برخي از هواداران سازمان به وجود آمده بود مشغول به كار ميشود. فعاليتهاي ميليشيايي موسي تا سال60 ادامه مي يابد. او در اين فاصله بارها با عناصر رژيم و چماقداران درگير شده و هر بار با عزمي راسختر به مبارزه ضد ارتجاعيش ادامه ميدهد.:«سال59، روزي نبود كه با پاسداران و يا گروههاي چماقدار آنها درگير نشويم. يك روز گروه چماقداران موسوم به 72تن به انجمن ما حمله كردند و بچهها با شجاعت تمام در برابرشان مقاومت كردند. در آن روز آنها با سلاح و چماق اكثر بچهها را زخمي كردند كه يكي از آنها هم من بودم و براثر شدت جراحات به بيمارستان منتقل شدم». در سرفصل 30خرداد60 موساي قهرمان از جمله ميليشاهاي شجاعي است كه تظاهرات اعتراضي به كشتار مجاهدين را در رودسر به راه مياندازد. در روزهاي بعد ارتباط او با سازمان قطع ميشود. موسي بهناگزير شهر را ترك ميكند و براي مدتي به چالوس رفته و به فعاليتهاي مخفي خود همچنان ادامه مي دهد. اين فعاليتها تا سال63 ادامه مييابد. پس از گرفتن ديپلم، موسي ناگزير از رفتن به سربازي ميگردد. به جبهههاي جنگ ضدميهني اعزام ميشود و در همين زمان است كه در جريان يكي از عمليات ارتش آزاديبخش خود رابه رزمندگان ارتش آزادي ميرساند. و اين چنين بود كه موسی قهرمان در آخرين رزم خود با شجاعت و دلاوري تا آخرين گلوله در برابر دشمن تجاوزكار جنگيد و شرف خلق خود دفاع كرد. در گزارش يكي از همرزمان او از صحنهٌ نبرد آمده است:«موسي جلودار واحد ما بود. وقتي درگيري شروع شد او با آتش حسابشده و دقت بسيار بالايي هر سد و مانعي را ميشكافت و جلو ميرفت و بعد از پاكسازي مسير به ديگران اجازه پيشروي ميداد. يكبار در جايي قرار گرفتيم كه انبوهي از مزدوران بالاي يالهاي اطرافمان به او مشرف بودند. موسي لحظهيي درنگ نكرد و بر آنها آتش گشود. براثر آتش او بود كه مزدوران ترسيدند و ما توانستيم خود را به نقطه امني برسانيم. او به راستي مثل ببري غران در ميانه ميدان ايستاده بود تا ما را از آتش دشمن امان نگهدارد. در همين جا بود كه مورد شناسايي قرار گرفت و با تك تير از دو پا مجروح شد و بر زمين افتاد. اما در همان حال هم كنترل و هدايت نفراتي را كه در نزديك او بودند از دست نداد.آتشش يك لحظه قطع نشد تا اين كه آخرين نفر هم به سلامت عبور كرد. به او نزديك شدم و خواستم كمكش كنم. لبخندي زد و گفت:«خيالت راحت باشد، هنوز مي توانم شليك كنم». گرماي 55درجه طاقتفرسا او را حسابي ضعيف كرده بود. اما موسي تا آخرين لحظه يكدم از شليك به دشمن و گرفتن تلفات بيشتر از آن غافل نشد. عاقبت در يك رگبار بعدي دشمن از ناحيه سر مورد هدف قرار گرفت و به شهادت رسيد».
#ايران #تهران #tehran #مقاومت #مجاهدین #iran #مازندران #زندان #قتلعام #گیلان
با ما در كانال تلگرام #پيشتازان راه #آزادي همراه باشيد
Telegram.me/shahidanAzadi
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر