۱۳۹۴ شهریور ۳۰, دوشنبه

مجاهد شهيد فريده روحاني


مشخصات مجاهد شهید فریده روحانی
محل تولد: قائمشهر
شغل: - 
تحصيل: دیپلم
سن: 33
محل شهادت: قائمشهر
زمان شهادت: 1367

محل و نحوه شهادت و سال شهادت :
در قتل عام سال 67 در قائمشهرو يا ساري  مازندران به شهادت رسيد .
وي در شهريور سال 60 در شهر ساري توسط سپاه ساري دستگير شد. از آنجا كه در لحظه دستگيري يكي از نفرات پايگاه توانسته بود فرار كند و به دست سپاه پاسداران نيفتد، وي را بعنوان گروگان در حالي كه بيمار و بستري بود دستگير كردند و در پايگاه نيز مقاديري سلاح از جمله يك بي كي سي را مصادره كردند . ولي وي با عاديسازي كامل توانست تعدادي از خواهران و برادران مجاهدش را كه به پايگاه تردد داشتند از تور سپاه خارج كند بهمين دليل پاسداران كينه عجيبي نسبت به او داشتند. بدين ترتيب فريده در زندان ماند و دوران بسيار سختي را گذراند. در همان ايام كه شرايط مبارزه روز بروز سخت تر ميشد با نامه اي كه براي همسرش در بيرون از زندان بود نوشت و با خونش امضا كرد و در آن نامه همسرش را 3 طلاقه كرد و گفت از هم اكنون بخاطر مبارزه تو را طلاق ميدهم تا هيچ وابستگي مرا از راهم باز ندارد و تو نيز اين را بداني. وي همواره با دادن انگيزه  به زندانيان و تشويق آنان به مقاومت از جمله خواهراني بود كه راه را باز ميكرد. سخت تر ين ابتلائات را در زندان بجان خريده بود ولي هرگز در مقابل تطميع پاسداران و بازجويان كوتاه نيامده بود. تا اينكه در اوائل سال 64 او را از زندان آزاد كردند. زيرا به واقع جرمي ندا شت و تنها يك كانال امكاناتي سازمان بود. ولي همواره به همين كه بود افتخار ميكرد. در سال 66 يكي از بستگانش كه در ارتش آزاديبخش بود بنام مهرداد بعنوان پيك سازمان به منطقه شمال آمد و او را ديد و برايش از ارتش و تشكلهاي سازمان در منظقه مرزي و عراق گفت و او بسيار شيفته اين بود كه بتواند به ارتش آزاديبخش بپيوندد. در تلاش براي اين وصل با پيك سازمان حركت كرد و به تهران رفت تا بتوانند به سمت نوار مرزي بروند. در آن زمان رژيم طرح مالك و مستاجر را با شدت هر چه تمامتر براي سركوب مجاهدين پيش ميبرد و متاسفانه فريده و مهرداد در يك هتل كه شب مستقر شده بودند درپوش همين طرح ضد انقلابي مورد شك صاحب هتل قرار گرفته و توسط پاسداران دستگير شدند. در همان ابتدا هر دوي آنها را به قائمشهر آوردند و مهرداد و فريده مورد شديدترين شكنجه ها قرار گرفتند مهرداد بقدري شكنجه شده بود كه در فاصله چند روز بيش از 15 كيلو وزن كم كرده بود و پاسداران بدليل بيماري شديد و وخيم بودن وضع جسمي مهرداد مجبور شدند او را به نزد يكي از پزشكان شهر ببرند، در يك لحظه به دكتر هويت خودش را گفت و گفت از بس شكنجه ام كردند به اين روز افتادم و بعد از معاينه دكتر مهرداد را به شكنجه گاه برگرداندند. فرداي آنروز مهرداد در زير شكنجه پاسداران جان سپرد و رژيم براي در بردن خود از اين جنا يت اعلام كرد مهرداد خودكشي كرده است. در صورتيكه در آن زمان پزشكان چنين چيزي را تاييد نكردند . 
مجاهد خلق فريده روحاني زاده بعد از تحمل شكنجه هاي روحي بسيار در زندانهاي ساري و قائمشهر در سال1367 در قتل عام زندانيان  بدستور  خميني جلاد حلق آويز شد و به كاروان شهداي مجاهد خلق پيوست .
جمله اي كه همواره از او در ذهن و ضميرم باقي است اينكه بعد از ديدن مهرداد هربار برايم تعريف ميكرد كه ميگويند در ارتش آزاديبخش همه حتي ليف هايشان نيز عين هم است و اينقدر جامعه بي طبقه توحيدي پياده ميشود، و من آرزويم اين است كه حتي شده يك شب را زير اين سقف توحيد بخوابم و بعد كشته شوم . هر چند او به اين آرزويش نرسيد ولي محققا در آن دنيا در اين جامعه توحيدي گام برميدارد و نظاره گر اعمال ما است.
يادش گرامي و راهش پررهرو باد . 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر